تفاوت بین اسلام و مسیحیت


تفاوت بین مسحیت و اسلام : 

در اساس مسحیت و اسلام بسیار با هم متفاوت هستند ! اما در ظاهر شباهتهای با هم دارند که اگر ما اشنایی کافی با این دو الاهیات نداشته باشیم ان تفاوتها انقدر به چشم نمی ایید . 

در ابتدا باید بگوییم که اسلام انکار می کند اموزه تثلیث – اسلام انکار می کند عیسی مسیح خود خدا بود و هست ! – اسلام انکار می کند که عیسی مسیح بر روی صلیب برای گناهان ما مرد . همچنین باید گفت که تمام اختلافات کلیدی بین اسلام و مسحیت در مورد خدا و عیسی مسیح و در مورد نجات و زندگی جاودان و صلیب بر می گردد به درک اسلام از شخصیت خدا !!!! و فرق ان با درکی که مسحیت از شخصت خدا دارند !

در مورد شناخت خدا در اسلام و مسحیت که مسئله بسیار مهمی هم هست ,این را باید بگوییم که به طور خلاصه جواب اسلام این هست که خدا قابل شناخت نیست !! و اساس ایمان مسیحی در مورد خدا این است که خدا قابل شناخت هست و خدا خودش را در عیسی مسیح و کتاب مقدس معرفی و یا مکاشفه کرده است . 

1. دلیلی که اسلام تثلیث و صلیب مسیح را انکار می کند و همچنین تجسم مسیح را انکار می کند , دلیلش این است که شخصیت و ذات خدا را در کتاب مقدس انکار می کند. در صورتی که اموزه تثلیث معرف شخصیت و ذات خدا  و رابطه خدا با انسان می باشد .

پس مسلم هست که صلیب در اسلام معنی پیدا نمی کند ,اگر خدا فقط ارباب ما است و ما هم بنده و غلام او هستیم . و رابطه فقط رابطه ارباب و غلام است . و فقط فرستادن تعدادی پیامبر هست برای هدایت انسان ,به همین خاطر هست که صلیب و مرگ مسیح و رستاخیز مسیح برای اسلام معنی ندارد . 


2. یکی از تفاوتهای بین اسلام و مسحیت , نگرش در مورد انسان است :  در اسلام انسان معضوم و کامل است و هیچ فساد اخلاقی انسان ندارد و تمام جهان را خدا خلق کرده برای   لذت بردن انسان! خدا در اسلام انسان را دعوت کرده است که از او اطاعت کند و اراده خدا را انجام بدهد . اسلام انسان را تعریف می کند نه به این عنوان که نیاز به نجات دارد . انسان نیاز به نجات ندارد !! چرا چون خودش می توانند انجام بدهد اراده خدا را !! انسان موجود ضعیفی نیست که نیاز داشته باشد خودش را نجات بدهد .! پس به طور کل می توانیم بگوییم که اسلام می گویید که انسانی که گناه کار نیست پس نیازی هم به نجات ندارد . خدا انسان را افریده است و می تواند دستورات خدا را انجام بدهد , و از طریق انجام دستورات خدا و احکام دینی و شریعت انسان می تواند خودش را به خدا نزدیک کند و نجات را دریافت کند . همانطور که در قران میخوانیم در سوره مومنون ( سوره 23 ایه 102) میخوانیم که : پس کسانی که اعمال وزن شده آنان سنگین [و باارزش] است، همانانند که رستگارند.!!.اما کتاب مقدس این موضوع را کاملا رد می کنند و می گویید که به خاطر گناه نخستین و یا به خاطر گناه ادم و حوا ,نه تنها خود ادم و حوا از خدا دور شدند ,رابطه ادم و حوا و خدا شکسته شود و همچنین به خاطر گناهی که کردن سقوط کردن و گناه وارد تاریخ بشر شود . در کتاب مقدس رومیان فصل 5 ایه 12 میخوانیم که : پس، همان‌گونه که گناه به واسطۀ یک انسان وارد جهان شد، و به واسطۀ گناه، مرگ آمد، و بدین‌سان مرگ دامنگیر همۀ آدمیان گردید، از آنجا که همه گناه کردند‏ زیرا پیش از آنکه شریعت داده شود، گناه در جهان وجود داشت.

بر طبق کتاب مقدس خدا انسان را خلق نکرد که انسان بمیرد ,بلکه خدا انسان را خلق کرد برای حیات ابدی . 

وقتی که کتاب مقدس را مطالعه می کنیم در می یابیم که بخاطر گناه ادم و حوا ,رابطه شکسته شده بین انسان و خدا ,زمانی که این موضوع را متوجه می شویم بعد معنای صلیب را می توانیم درک کنیم .صلیب همانند پلی است که این رابطه شکسته شکسته شده را دوباره برقرار می کنند . 

نکته دیگری که باید به ان اشاره کرد این است که بخاطر گناه نخستین رابطه انسان با انسان از بین می رود و صلح و دوستی نابود شود . در پیدایش فصل 3 ایه 12 می توانیم به طور کامل این موضوع را ببینیم : آدم گفت: «این زن که به من بخشیدی تا با من باشد، او از آن درخت به من داد و من خوردم.» آنگاه یهوه خدا به زن گفت: «این چه کار است که کردی؟ زن گفت: مار فریبم داد و من خوردم.

بخاطر این موضوع گناه است که قربانیهای عهد عتیق معنی پیدا می کند ! و همچنین خون عیسی مسیح .

وقتی قران می گویید که ما انسانها کامل هستیم و نیاز به نجات نداریم طبیعتا قران باید صلیب مسیح را رد می کند . 

درالاهیات اسلامی انسانها اصلا سقوط کرده نیستند ,که حالا بخواهند که نجات را دریافت کنند و یا به دنبال نجات و زندگی جاویدان باشند . و چون سقوط نکردن نیازی هم به نجات دهنده هم ندارند . و چون سقوط کرده نیستند و نیازی هم به نجات ندارند .انها باید فقط با اعمال خوب خودشان به مقصد نجات برسانند . قران و دنیای اسلام تعلیم می دهد که انسانها بی گناه به دنیا می اییند . و زمانی می رسد که انسان خودش روزی وارد گناه میشود . 


تفاوت اسلام و مسحیت بر می گردد به نگرش و دید  ما انسانها در مورد شناخت خدا – گناه – بخشش – کتاب مقدس – شخصیت عیسی مسیح – صلیب – امرزش گناهان – مرگ و رستاخیز عیسی مسیح .

نکته ای که اسلام و قران به ان اشاره می کند که ما انسانها پاک و معصوم به دنیا می اییم ,اگر 100% انسانها معصوم و بی گناه هستند !! از نظر امار جهانی حداقل 50% از کل انسانها باید کاملا بی گناه باشند و بدون هیچ مشکلی به حضور خدا بروند !! اما سوال اینجاست که  ایا 100% مردم جهان پاک و بی گناه به این دنیا می ایند !!!؟؟؟ اگر این ادعا درست باشد, پس چرا در اتمام ادیانها همه به دنبال توبه از گناه و به دنبال رستگار شدن و نجات و زندگی جاویدان هستند ! 

یکی از تفاوتهای بین اسلام و مسحیت این است که مثلا در یک شخص مسلمان میگویید که من ,نه قتل کردم و نه دزدی کردم و نه زنا کردم و نه پول کسی را خوردم ,به این ترتیب من شخص گناه کاری نیستم !!! اما در الاهیات مسیحی موضوع گناه بسیار متفاوت از گناه که در اسلام هست ! در مسحیت گناه از طریق بی اطاعتی ادم و حوا وارد تارخ بشر شود و مرگ و فساد و تباهی را به دنبال اورد . همان طور که در رومیان فصل 5 می خوانیم .


یکی دیگر از تفاوت مسحیت با ادیانهای دیگر این است که ,در مسحیان بر این باور هستند که ما انسانها گناه می کنیم چون ذات گناه الود داریم ! چون گناه به صورت موروثی وارد تاریخ بشر شود . اما در ادیانهای دیگر شما وقتی گناه می کنید ,گناهکار میشوید! . اما مسحیت میگویید که ما گناهکار متولد میشویم . 



3. در قران ایاتی نداریم که بگویید که خدا دوست داشته ,ما انسانها خدا را بشناسیم . در قران صحبت این است که من که خدا هستم انسان را خلق کرده ام , که انسان از دستورات من اطاعت کند و دستورات من را پیروی کند . به همین خاطر هست که در قران یک رابطه بنده و غلام حکم فرماست , اما نه مانند مسحیت که خدا دوست دارد ما با او در رابطه باشیم و رابطه ,یک رابطه پدر و فرزندی است ! در مسحیت خدا به ما می گویید من شما را خلق کردم که با من در رابطه باشید . من را بهتر و بیشتر بشناسید . 

مثلا وقتی که کتاب مقدس را مطالعه می کنیم در متی فصی 11 ایه 27 می خوانیم که : پدر همه‌چیز را به من سپرده است و هیچ‌کس جز پدر، پسر را نمی‌شناسد و هیچ‌کس پدر را نمی‌شناسد، به جز پسر و کسانی‌که پسر بخواهد پدر را به ایشان بشناساند.

در کتاب مقدس یوحنا فصل 1 ایه 18 می خوانیم که : 18كسی هرگز خدا را نديده است؛ اما عيسی، فرزند يگانهٔ خدا، او را ديده است زيرا همواره همراه پدر خود، خدا می‌باشد. او هر آنچه را كه ما بايد دربارهٔ خدا بدانيم، به ما گفته است.

و همچنین در یوحنا فصل 17 ایه 3 میخوانیم که : زندگی جاويد از اين راه به دست می‌آيد كه تو را كه خدای واقعی و بی‌نظير هستی و عيسی مسيح را كه به اين جهان فرستاده‌ای، بشناسند.

پس همین طور که می ببینید در ایات بالا خدا در مسحیت کامل شناخت است . او خودش را در عیسی مسیح به ما معرفی کرده است . 


4. در تمام ادیان و همچنین اسلام ,به خدا ایمان دارند و همه معتقد هستند که خدا رحمان و رحیم است و مهربان , اما نکته اینجاست که خدا خودش را چگونه و چطور به ما انسانها نشان داده است ؟ می بینیم که در مسحیت خدا خودش را در عیسی مسیح به ما معرفی کرده است و همچنین او یگانه فرزند خود را فرستاد تا جان خودش را در راه گناهان ما فدا کند , تا ما بتوانیم بواسطه ایمان به او نجات و زندگی جاویدان را داشته باشیم . اما در اسلام خدا محبتش را چگونه به انسانها نشان داده است ؟ بواسطه فرستادن پیامبرانش و هدایت کردن بندگانش و بخشش گناهان بندگانش وقتی که توبه می کنند . اما چگونه در مسحیت خدا ما را می بخششد و ما را به حضور خودش می ببرد ؟ بواسطه فرستادن یگانه فرزندش به این جهان و پرداخت کفاره گناه انسان ! همچنین وقتی که کتاب مقدس را مطالعه می کنیم در اول یوحنا فصل 4 ایه 7 می خوانیم که : عزيزان من، بياييد يكديگر را محبت كنيم، زيرا محبت از خداست و هر كه محبت می‌نمايد، فرزند خداست و خدا را واقعاً می‌شناسد. 8اما كسی كه محبت نمی‌كند، خدا را نمی‌شناسد، زيرا خدا محبت است. خدا با فرستادن فرزند يگانهٔ خود به اين جهان گناه‌آلود، محبت خود را به ما نشان داد؛ بلی، خدا او را فرستاد تا جان خود را در راه ما فدا كند و ما را به زندگی ابدی برساند. 10اينست محبت واقعی! ما او را محبت نكرديم، بلكه او ما را محبت كرد و يگانه فرزندش را فرستاد تا كفارهٔ گناهان ما شود.


5 . یک تفاوت دیگر بین مسحیت و اسلام این است که , درایمان مسیحی محبت خدا   بی غید و شرط است ,  اما در اسلام محبت خدا بر طبق اطاعت از دستورات خدا و وفاداری می باشد . ما در مسحیت ما با خدای روبه رو میشویم که الارقم اینکه انسان در گناه بود او یگانه فرزندش را فرستاد , او جانش را بخاطر تمام مردم دنیا فدا کرد . همچنین وقتی که کتاب مقدس را می خوانیم در رومیان فصل 5 ایه 8 : اما ببينيد خدا چقدر ما را دوست داشت كه با وجود اينكه گناهكار بوديم، مسيح را فرستاد تا در راه ما فدا شود. 9اگر آن زمان كه گناهكار بوديم، مسيح با ريختن خون خود اين فداكاری را در حق ما كرد، حالا كه خدا ما را بی‌گناه به حساب آورده، چه كارهای بزرگتری برای ما انجام خواهد داد و ما را از خشم و غضب آيندهٔ خدا رهايی خواهد بخشيد.

اما در اسلام محبت خدا پاداشی است که خدا در جواب اطاعت تو از دستورات خدا می دهد. در اسلام انسان باید اول قدم بردارد ,برای خدا بجنگد ,, و در ایمانش محکم باشد و بعد خدا او را محبت می کند . و حالا اگر از دستورات خدا اطاعت نکنی ,خدا هم به تو محبتی نمی کند . پس محبت خدا در اسلام با شرط و شوروت است . و همچنین می توان گفت که در اسلام ,انسان عاشق هست و خدا معشوق .. در اسلام انسان هست که بدنبال خدای خود می گردد . اما در مسحیت خدا عاشق است و ما انسانها فراری ! در واقع تصویر مسحیت 180% با تمام ادیانهای دیگر متفاوت است ! ما انسانها مشت زدیم به خدا , ما هستیم که یگانه فرزند او با اینکه بی گناه بود مصلوب کردیم . اما خدا ما را دوست دارد و به ما عشق می ورزد . خدا دوست دارد که همه انسانها به عیسی مسیح ایمان بیاورند تا بتوانند نجات و زندگی جاویدان را داشته باشند . 

6. در قران انهایی که اعمال نیکو که دارند سنگین تر از اعمال بدشان باشد به بهشت راه پیدا می کنند . و انهایی که اعمال بدشان بیشتر از اعمال خوبشان است به جهنم می روند . اما کتاب مقدس به ما می گویید که بر طبق اعمال انسان نیست که ما انسانها نجات و زندگی جاویدان را خواهیم داشت ,بلکه به خاطر فیض و بخشش و رحمت خداست که ما می توانیم نجات و حیات ابدی را داشته باشیم . همینطور که در کتاب مقدس را که می خوانیم می توانیم متوجه این موضوع بشویم .! در افسسیان فصل 2 ایه 8 می خوانیم که : بنابراين، در اثر بخشش رايگان و مهربانی خدا و توسط ايمانتان به مسيح است كه نجات يافته‌ايد؛ و اين كار شما نيست، بلكه هديهٔ خداست. 9نجات نتيجهٔ اعمال خوب ما نيست، از این رو هيچكس نمی‌تواند به خود ببالد. 10اين خداست كه ما را از نو آفريده و اين زندگی جديد را از فيض وجود عيسی مسيح به ما داده است. 

همچنین در کتاب مقدس در غلاطیان فصل 2 ایه 16 می خوانیم که : بخوبی می‌دانیم که انسان نه با اعمال شریعت، بلکه  فقط با ایمان به عیسی مسیح پاک و بی گناه شمرده می‌شود. پس ما خود نیز به مسیحْ عیسی ایمان آوردیم تا با ایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود.

و همچنین باز در کتاب مقدس در غلاطیان فصل 2 ایه 19 می خوانیم که : زيرا من با مطالعهٔ تورات بود كه پی بردم با حفظ شريعت و دستورهای مذهبی هرگز مقبول خدا نخواهم شد، و فقط با ايمان به مسيح است كه می‌توانم در حضور خدا بی‌گناه محسوب شوم.

در غلاطیان فصل 2 ایه 21 می خوانیم که : زيرا اگر نجات از راه اجرای شريعت و دستورهای مذهبی حاصل می‌شد، ديگر ضرورتی نداشت كه مسيح جانش را برای ما فدا كند.

در کتاب مقدس در رومیان فصل 3 ایه 25 می خوانیم که : خدا عيسی مسيح را فرستاد تا مجازات گناهان ما را متحمل شود و خشم و غضب خدا را از ما برگرداند.


7. یک تفاوت بین اسلام و مسحیت در مورد بحث نجات هست .در دو دیدگاه الاهیات اسلام و مسحیت : نکته ای که در مورد نجات در اسلام بسیار مهم هست و باید به ان توجه است اینست که ,هیچ کسی نمی تواند یقین داشته باشد به نجات و امرزش گناهان و یا رستگار شدن !! چرا ! چون هیچ کس نمی داند که چقدر کار خوب انجام داده و چقدر کار بد . پس کسی در اسلام یقین و اطمنان ندارد به رستگاری و یا نجات خودش .!! حتی در دنیای اسلام روایت هست از پیامبر اسلام حضرت محمد که گفته ,تو نمی توانی به کسی بگویی که ایا تو مومن و مسلمان هستنی ویا اینکه نه ! چون تو نمی دانی که خدا ایمان تو را قبول کرده و یا اینکه نه !! در اسلام فقط می توانی بگویی انشاالله اگر خدا بخواهد !! که بعضی از این روایت ها در کتاب ( (Answering Islam . امده است . تنها گارانتی که در اسلام وجود دارد که شما رستگار میشوید و یا نجات و زندگی جاویدان را خواهید داشت این است که شما شهید شودن در راه خدا است  !! اگر شما در جهاد شهید شوید ان یک گارانتی است . اما بدون شهادت در راه خدا هیچ گارانتی وجود ندارد ,که خدا شما را قبول کرده است و یا اینکه نه ! پس همیشه با این اضطراب باید زندگی کنید .!! و این یک واقعیت است در دنیای اسلام .!! در دنیای اسلام امیدشان این است که روزی رستگار شوند اما هیچ وقت اطمینان از نجات و زندگی جاویدان را ندارد ,حتی برای یک لحظه!!

نکته : ) در بعضی از موارد می خوانیم که مسلمانان به مسیحیان ایراد میگیرند که ما نمی توانیم باور کنیم و یا پذیریم که عیسی مسیح جسم پوشید و خود خدا انسان شد و بر روی زمین امد تا کفاره گناه انسان را پرداخت کند !! و این موضوع غیر قابل باور هست !! 

اما وقتی که کمی قران را مطالعه می کنیم می بینیم که همین اسلام که پیرو خط ابراهیم و موسی و عیسی هست و پیرو خط همان پیامبران پیشین است !! این قران است که خارج از خط پیامبران دیگر است و دارد پیغام دیگری را بیاورد . و نه صلیب عیسی مسیح !!!

وقتی کمی مطالعه میکنیم از همان ابتدای عهد عتیق مثلا در پیدایش فصل 3 ایه 15 اولین بشارت و پیشگویی برای فرستادن و ظهور عیسی مسیح را به ما می دهد . همچنین در حدود 300 پیشگویی در مورد امدن و ظهور و مصلوب شدن عیسی مسیح در عهد عتیق امده است . و وقتی که عهد جدید را می خوانیم می بینیم که تمام ان پیشگویی ها به وقوع رسیده است . عیسی مسیح جسم پوشید و متولد شود و برای گناهان تمام مردم جهان روی صلیب رفت . هیچ وقت خدا به موسی نگفت که از طریق کارهای خوبتان می توانید نجات داشته باشید !! بلکه بواسطه ریختن خون حیوان قربانی ! در واقع باید گفت که انسان باید برای گناهکار بودنش بمیرد . خدا به خاطر فیض و رحمتش میگویید بجای اینکه تو بمیری در عهد عتیق از نظر سمبولیک یک حیوان می میرد به جای انسان ,ان قربانی جایگزین تو میشود ,تا انسان بداند گناه چقدر جدی است !و تمام این قربانیها در عهد عتیق سایه و سمبولی بود از امدن عیسی مسیح ,,ویا کار و حقیقت  عیسی مسیح بر روی صلیب و پرداخت کفاره گناه انسان برای همیشه . حالا عیسی مسیح مجازات و داوری خدا را بر دوش میگیرد , و قدوسیت خدا را نمایان کند و همچنین محبت و رحمت و بخشش خدا . و در کتاب مقدس متی فصل 26 ایه 26 میخوانیم که : وقتی شام می‌خوردند، عيسی يک تكه نان برداشت و شكر نمود؛ سپس آن را تكه‌تكه كرد و به شاگردان داد و فرمود: «بگيريد بخوريد، اين بدن من است.» 27پس از آن، جام را برداشت و شكر كرد، و به آنها داده، فرمود: «هر يک از شما از اين جام بنوشيد. 28چون اين خون من است كه با آن، اين پيمان جديد را مهر می‌كنم. خون من ريخته می‌شود تا گناهان بسياری بخشيده شود. 


8. صحبتی که در مسحیت در مورد نجات , فیض , محبت و رحمت خدا ,از طریق ایمان به عیسی مسیح به خاطر فیض خدا محور داستان کتاب مقدس است ,در الاهیات اسلامی و قران این موضوع که کتاب مقدس مطرح می کند اصلا جایی ندارد 

ما داستانی که می خوانیم در قران در مورد خدا – انسان – بهشت – نجات – به طور کامل فرق دارد با ان چه که ما در کتاب مقدس می خوانیم ! در مورد خدا – انسان – نجات – بخشش گناهان – بهشت . 


9. یکی از بزرگترین تفاوتهای بین اسلام و مسحیت ,شخصیت عیسی مسیح است !  وقتی که قران را مطالعه می کنیم در مورد شخصیت و خود عیسی مسیح ادعا های دارد و یا ایات وجود دارد که در واقع الاهیات مسیحی و کتاب مقدس همه این ادعا را رد می کنند . قران میگویید عیسی مسیح فقط یک پیامبر ,یک معلم ,یک نبی از طرف خدا بود که یک کتاب اسمانی را اورد !! و همچنین باید گفت که قران الوهیت عیسی مسیح را کاملا رد می کند – قران صلیب مسیح را رد می کند – قران مرگ و برخاستن از مردگان عیسی مسیح را رد می کند – قران رد می کند که عیسی مسیح برای نجات انسانها و کفاره گناه انسانها را پرداخته است و اگر کسی به او ایمان بیاورد نجات و زندگی جاویدان را دارد . همچنین ایاتی در قران در مورد انکار مرگ عیسی مسیح در قران وجود دارد . 

در قران سوره 4 (  سوره النساء ایه 157) : گفته ايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتيم و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه در باره او اختلاف كردند قطعا در مورد آن دچار شك شده‏ اند و هيچ علمى بدان ندارند جز آنكه از گمان پيروى مى كنند و يقينا او را نکشتند.

اما وقتی کتاب مقدس را مطالعه میکنیم . 

در کتاب مقدس در فیلپیان فصل 2 ایه 6 میخوانیم که : او با اينكه ماهيت خدايی داشت، اما نخواست از اختيار و حق خدايی خود استفاده كند؛ 7بلكه قدرت و جلال خود را كنار گذاشت و به شكل يک بنده درآمد، و شبيه انسانها شد؛ 8و حتی بيش از اين نيز خود را فروتن ساخت، تا جايی كه حاضر شد مانند يک تبهكار، بر روی صليب اعدام شود.

در قران سوره 5 ( سوره مائده ) ایه 116 : خدا گوید: ای عیسیِ مریم، آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را دو خدای دیگر سوای خدای عالم اختیار کنید؟ عیسی گوید: خدایا، تو منزهی، هرگز مرا نرسد که چنین سخنی به ناحق گویم، چنانچه من این گفته بودمی تو می‌دانستی، که تو از سرائر من آگاهی و من از سرّ تو آگاه نیستم، همانا تویی که به همه اسرار غیب جهانیان کاملاً آگاهی.

اما در صورتی که وقتی کتاب مقدس را مطالعه می کنیم هیچ کلیسا و هیچ مسیحی واقعی در هیچ کجای دنیا این باور و ادعای مسلمانان و قران را قبول ندارند و همچنین این ادعای قران بر ضد باور مسحیان است !!

در کتاب مقدس در کولسیان فصل 1 ایه 15 میخوانیم که : مسيح چهرهٔ ديدنی خدای ناديده است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد. 16در واقع، تمام هستی بوسيلهٔ عيسی مسيح بوجود آمد،

در یوحنا فصل 1 ایه 1 میخوانیم که : در ازل، پيش از آنكه چيزی پديد آيد، «كلمه» وجود داشت و نزد خدا بود. او همواره زنده بوده، و خود او خداست. 3هر چه هست، بوسيلهٔ او آفريده شده و چيزی نيست كه آن را نيافريده باشد. 4زندگی جاويد در اوست و اين زندگی به تمام مردم نور می‌بخشد.

در یوحنا فصل 11 ایه 25 میخوانیم که : عيسی فرمود: «آن كسی كه مردگان را زنده می‌كند و به ايشان زندگی می‌بخشد، من هستم. هر كه به من ايمان داشته باشد، اگر حتی مانند ديگران بميرد، بار ديگر زنده خواهد شد. و چون به من ايمان دارد، زندگی جاويد يافته، هرگز هلاک نخواهد شد. مارتا! آيا به اين گفته‌ء من ايمان داری؟»


کلمه عیسی در قران در 15 سوره به عیسی اشاره میشود . و 93 ایه قران در مورد عیسی مسیح است ,که نام مسیح و یا اشاره به عیسی مسیح و یا داستانهایی در مورد عیسی مسیح به ان اشاره شده . در قران در مورد عیسی مسیح بسیار خوب صحبت شده است و ایات بسیاری در مورد عیسی مسیح در قران وجود دارد !! اما همانطور که قبلا ذکر شود ! این جملات زیبا در قران نشانه واقعیت در مورد عیسی خداوند نیست ! قران دوست دارد ان تعریف که خودش دوست دارد را از عیسی مسیح ارائه دهد و نه واقعیت و حقیقت را ! قران تایید می کند که عیسی مسیح از مریم باکیره متولد شود . قران تایید میکند که عیسی مسیح بی گناه بوده است . قران تایید می کند که عیسی مسیح یک پیام اور بوده است . قران تایید میکند که عیسی مسیح معجزه کرده ( مرده زنده کرده ) . 

در قران سوره 5 ( سوره مائده) ایه 72 : به یقین کافر شدند کسانی که گفتند: خداوند همان مسیح فرزند مریم است


Share by: